در این جلسه داستان سیاوش را مرور کردیم: داستان سیاوش یکی از غم‌انگیزترین، اخلاقی‌ترین و اساطیری‌ترین روایت‌های شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است. سیاوش، نماد پاکدامنی، بی‌گناهی، مظلومیت و نیک‌اندیشی در حماسه ملی ایران، فرزند کیکاووس شاه ایران و مادری از نژاد تورانی (از خاندان گرسیوز، برادر افراسیاب) است. داستان با شکار پهلوانان ایرانی مانند طوس، گیو و گودرز در نخجیرگاهی نزدیک مرز توران آغاز می‌شود. آن‌ها دختری زیبارو می‌یابند که از خشم پدرش (از خاندان گرسیوز) گریخته است. این دختر ب با شاه ازدواج می‌کند. کیکاووس برای تربیت صحیح فرزند، او را به رستم می‌سپارد. رستم سیاوش را به زابلستان می‌برد و سال‌ها او را در فنون پهلوانی، آموزش می‌دهد. سودابه، نامادری سیاوش (دختر شاه هاماوران و همسر کیکاووس)، شیفته زیبایی و جوانی او می‌شود. سودابه چندین بار سیاوش را به شبستان دعوت می‌کند و عشق ناپاک خود را ابراز می‌دارد، اما سیاوش که پاکدامنی را از رستم آموخته، درخواست او را رد می‌کند و او را سرزنش می‌نماید. سودابه برای انتقام، لباس خود را پاره می‌کند، صورتش را خراش می‌دهد و سیاوش را متهم به تعرض می‌سازد. کیکاووس خشمگین می‌شود و ابتدا دست و لباس هر دو را می‌بوید: از سودابه بوی شراب و مشک می‌آید، اما از سیاوش بوی گلاب. با این حال، برای اثبات کامل بی‌گناهی، آزمون آتش پیشنهاد می‌شود. کوهی از آتش برپا می‌کنند و سیاوش با جامه سپید و اسب شبرنگ بهزاد از میان آتش عبور می‌کند. آتش به او آسیبی نمی‌رساند و بی‌گناهی‌اش ثابت می‌شود. کیکاووس می‌خواهد سودابه را بکشد، اما سیاوش میانجیگری می‌کند و او را می‌بخشد.

در جلسه امروز در مورد داستان پیرمردی نحیف با بال‌های بزرگ از گابریل گارسیا مارکز صحبت کردیم و گفتگوی خیلی خوبی شکل گرفت. تمرین نوشتن هم خیلی خوب بود 👌

جلسه متفاوت و قشنگی بود📚🪔

جلسه اول همخوانی کتاب بازمانده روز در کافه عمارت ایران برگزار شد و گفتگوهای خوبی شکل گرفت 🥰

جلسه در روز جمعه ۲۱ دی ماه، با حضور ۱۱ نفر از عزیزان برگزار شد و این نمایشنامه مورد بررسی بیشتر قرار گرفت.